تبلیغات تبلیغات

سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر گرامی باد

مقاومت به روایت شهید محمد جهان‌آرا* امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را میدیدیم. بچه‌ها توسط بی‌سیم شهادت‌نامه خود را می‌گفتند و نفر پشت بیسیم یادداشت می‌کردند. صحنه خیلی دردناکی بود. بچه‌ها می‌خواستند شلیک کنند، گفتم: ما که می‌رویم، باید چند تا از آن‌ها را بزنیم، بعد از بمیریم. تانكها همه طرف را می‌زدند و پیش می‌آمدند. با رسیدن آن‌ها به فاصله صد و پنجاه متری دستور آتش دادم. چهار آرپیجی داشتیم. با بلند شدن از گودال، اولین تانک را بچه‌ها زدند.
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها